به گزارش مشرق، باراك اوباما، روز جمعه در حاشيه نشست امنيت هستهاي در واشنگتن با نمايندگان ١+٥ و آژانس بينالمللي انرژي اتمي در رابطه با برجام ديدار كرد.
او پس از اين ديدار، در نشستي خبري در ر ابطه با اجراي برجام و تعهدات اين كشور سخن گفت.در رابطه با اظهارات اخير رييسجمهور امريكا با محمد فرهاد كليني، كارشناس ارشد مسائل استراتژيك گفتوگويي داشتهايم كه مشروح آن در ادامه ميآيد.
تحريمهاي هستهاي ايران روي كاغذ برداشته شده است اما به نظر ميرسد كه براي آغاز به تجارت بسياري از شركتها و سرمايهگذاريها در ايران هنوز موانع رواني وجود دارد. دليل شكلگيري چنين فضاي رواني چيست؟
در مذاكرات هستهاي بر مساله همزماني برداشتن تحريمها و اجراي تعهدات از سوي ايران تاكيد بسياري ميشد و زمان زيادي از مذاكرات متوجه اين مساله بود. پس از دستيابي به توافق هستهاي ميان ايران و گروه ١+٥ هم شاهد بوديم كه تماسهاي بسياري ميان بخشهاي اقتصادي كشورهاي اروپايي با دستگاههاي اقتصادي ايران براي همكاري به وجود آمد كه از سرعت زيادي نيز برخوردار بود.
با اين حال، نكته مهم و داراي اهميت آن بود كه زيرساختهايي كه تحت تاثير تحريمها قرار گرفته بودند، به دليل اهميت مورد اولويتبندي قرار گيرند كه يكي از مهمترين زيرساختها، مسائل لغو بلوكه پولهاي بانكي، بيمهها و سوييفت و... بود تا با بهروز شدن نرمافزارها و بهسازي سياستها و ترميم روابط مقدمات لازم براي انجام مراودات مالي و اقتصادي فراهم شود.
اولويت بعدي در رابطه با مساله علائق اروپاييها و سرمايهگذاري و حضور جديتر آنها در پروژههايي كه نياز به فاينانس دارند در مراحل بعدي بود. همچنين مساله انرژي هم از اولويتهاي مهم ديگر بود، يعني ايران بتواند توانايي توليد خود را در بازار انرژي افزايش دهد و بازارهاي خود را كه به دليل تحريم، از دست رفته بود، بازپس بگيرد. بخش ديگر هم مسائل مرتبط با حمل و نقل بود كه مثلا در عرصه كشتيراني بتواند همكاريها و مراودات بينالمللي را انجام دهد.
در اين حوزهها، شاهد تحول در برخي حوزهها مانند بخش حمل و نقل بوديم اما در برخي زمينهها، مانند حوزه بانكي تحول همراه با تاخير انجام شد و در بحث سوييفت يورويي و دلاري، امريكا در بازگشايي سوييفت دلاري اقدامي مناسب را انجام نداد. البته بايد به اين مساله نيز اشاره كرد كه در مساله سوييفت، بحثهاي فني هم مطرح شد و نياز بود تا نرمافزارهاي سوييفت از سوي ايران، بهروز شوند تا مراودات بانكي و مالي ميان ايران و كشورهاي اروپايي و غربي از سرگيري شود.
در اين مسائل، شاهد بوديم كه طرفهاي اروپايي با روش محافظهكارانه در تعاملات بانكي ظاهر شدند و مقامات سياسي ايران و خصوصا معاونت اروپا و امريكاي وزارت امور خارجه نيز در واكنش به اين مساله، هشدارهايي را دادند كه كشورهاي اروپايي در اين باره روشهاي محافظهكارانه را كنار بگذارند.
از سوي ديگر وزارت خزانهداري امريكا هم در اين مدت سعي ميكرد تا از روشهاي مختلف بخشهاي بانكي اروپايي را براي تعامل و تماس با ايران تا حدودي نگران نگه دارد. بنابراين ميتوان گفت كه سطح اجراي تعهدات امريكاييها با سطح اجراي تعهدات اروپاييها با يكديگر متفاوت بوده است كه البته انتظارات ايران از فضاي پسابرجام بيش از اينها بود.
با اين مقدمه، اگر بخواهيم به چرايي شكلگيري چنين فضاي روانياي بپردازيم، ميتوان گفت بخشي از اين فضاي ايجاد شده به سياستهاي دولت امريكا بازميگردد. اوباما در پيام نوروزي خود بحث پنجره در روابط ايران و امريكا را مطرح كرد ولي در جلسه روز جمعه امنيت هستهاي هم كه با حضور مقاماتي از گروه ١+٥ بود، وي مجددا از تداوم سياست تحريم سخن گفت. در اين چارچوب لازم است تا ايران به اجراي جديتر تعهدات طرف مقابل تاكيد داشته باشد و بر اجراي تعهدات از سوي آنها نظارت كند.
چرا اين فضا با وجود توافق هستهاي و اعلام روز اجراي برجام هنوز پابرجاست؟
من در اظهارات قبليام از تمركز بر عقلانيت و جلوگيري از احساساتي اظهارنظر كردن تاكيد كرده بودم. دنيا در اجراي تعهدات بينالمللي تجربياتي دارد. مثلا در جنگ جهاني دوم، آيا غرامتها به ايران پرداخته شد؟ رژيم بعث در تجاوز به ايران، مگر غرامتهايش را پرداخت؟ اين مسائل موضوعات دقيقي هستند كه به بحث توانايي و حقوقي و اجراي تعهدات برميگردد و بايد ديد نسبتهايش چگونه تعريف ميشود. اگر كشوري توانايي تثبيت حقوقش را نداشته باشد، بيترديد كشورهاي ديگر حقوقش را نميدهند و سعي ميكنند تا حقوق آن كشور را كوچك نشان دهند. در اين راستا، لازم است تا طرف ايراني با جيب پر مذاكره كند و اگر مذاكره با اين نگاه نباشد و ايران با جديت مذاكره نداشته باشد، طرفهاي مقابل با استانداردهاي ديگر به تعريف اين مساله ميپردازد.
شما اگر به مواضع آقاي ظريف هم نگاه كنيد متوجه ميشويد كه آقاي ظريف سعي ميكند اين موازنه را مديريت كند. لازم است ايران در اين راستا، دست به موازنهگري با غرب بزند مثلا در بحث سوييفت، ايران ميتواند تعاملاتش را با بانكهاي كشورهاي آسيايي يا مشاركت قوي با بريكس به گونهاي بالا ببرد تا اگر در رابطه با كشورهاي غربي بحثي مطرح شد، آنها براي از دست ندادن منافع خود مجبور به جبران شوند. به عبارت ديگر، بحث موازنه تابعي از رقابت و همكاري است.
براي رفع اين فضا چه گامهايي از سوي ايران بايد برداشته شود؟
در عرصه داخلي، سال جديد متمركز بر رويكرد اقتصادي است. البته درباره رويكرد اقتصادي سال ممكن است تا برداشتهاي غيرمعقولانهاي از اقتصاد مقاومتي وجود داشته باشند و برخي آن را اقتصاد رياضتي تفسير كنند، ولي اگر برنامه و سياستهاي اقتصاد مقاومتي را مورد بررسي قرار دهيم، متوجه ميشويم كه اين سياستها ملي است و در شوراي عالي مصلحت نظام مطرح و بر جنبههاي مختلفي تاكيد شده است. در اين سياستها، بر جذب سرمايهگذاري، مديريت آنها و ايجاد رونق اقتصادي نه بر اساس ابتكار در محيط خارجي بلكه براساس تواناييهاي داخلي تاكيد شده است. در اين راستا، در نخستين نشست هيات دولت هم تاكيد بسياري بر اين مساله شد و توجه جدي دولت را نشان داد و بايد منتظر اقدامات شايسته در اين خصوص بود.
در عرصه بينالمللي چطور؟
بايد به ارزش همكاري با همسايگان توجه بسياري بكنيم. در بحث همسايگان ارتباط سيستماتيك، بازارهاي پايدار و امنيت پايدار را ايجاد ميكند و به تعاملات بينالمللي ما هم جان تازهاي ميدهد. به عبارت ديگر، براساس «درك برد – برد – برد» كه مبتني بر منافع ما و طرف مقابل و همچنين جريان بينالمللي است، برنامهريزي كرد. در اين راستا، طرحريزي سناريوهاي اقتصادي در عرصه منطقهاي در چارچوب چندجانبهگرايي مهم ارزيابي ميشود.
امريكا چه گامهايي جدا از برداشتن تحريمها روي كاغذ بايد بردارد؟
هفته گذشته، وزارت خزانهداري امريكا مواضع متفاوتتري نسبت به گذشته از خود نشان داد. اين مواضع منوط به آن است دولت امريكا كه در حال نزديك شدن به فضاي انتخاباتي است، تا چه اندازه توانايي و شجاعت در اجرا و پايبندي به تعهداتش را داشته باشد. در زمان مذاكرات و پس از آن، باراك اوباما و جان كري سعي كردند تا آمادگي امريكا را نشان دهند ولي اكنون زمان نشان دادن آن آمادگي براي اجراي تعهدات است.
اكنون امريكا فرصت دارد تا كمبود زمان را جبران كند ولي اين مساله نيازمند درك قويتري است. زماني كه رونالد ريگان رييسجمهور امريكا بود و مارگارت تاچر در انگليس در راس قدرت بود، دنيا به سمت و سوي سياست تند و مشت آهنين پيش رفت.
با اين حال، اكنون در انگليس و امريكا شاهد نگاههاي جديدي هستيم كه جرمي كوربين و برني سندرز نمادهاي آن هستند كه نگاههاي متفاوتي به روندهاي بينالمللي دارند. اگر نگاه آنها بتواند در موقعيت جديدتري قرار گيرد، جايگاه ايران هم در عرصه تعاملات بينالمللي تغيير ميكند و نقش محوري ايران براي توليد امنيت از ارزش بيشتري قرار ميگيرد ولي در غير اين صورت، دنيا وارد عرصه پر پيچ و خمي خواهد شد.
با اين وجود، بايد منتظر ماند تا سير تحول در امريكا با چه شيبي پيش ميرود. در همين عرصه، ما با ترامپي روبهرو هستيم كه به اعتراف مقامات امريكايي از سياست خارجي اطلاعي ندارد.
اوباما روز جمعه گفت كه امريكا تلاش خود را براي از ميان بردن اين فضا انجام خواهد داد. آيا چنين ارادهاي در امريكاييها واقعا ديده ميشود؟
مواضع اوباما و كري را كاملا با برخي ديگر متفاوت ارزيابي ميكنم زيرا سمت و سوي اين مواضع با ديدگاههاي سنتي در امريكا كاملا فرق ميكند. اوباما سعي ميكند در مناسباتش در عرصه سياست خارجي از روش جان كندي استفاده كند و در اين راستا سعي ميكند مرزبنديهايش را با جريان سنتي نشان دهد. مهم آن است كه اين اراده و پنجرهاي كه او مطرح ميكند، تا چه اندازه ميتواند عملياتي شده و در ايران اعتمادسازي بكند و از اين مسير، به چه درك مشخصي برسد؟ آيا اجراي اين سياست، زمان لازم را دارد؟ اينها سوالاتي جدي هستند. من فكر ميكنم لازم است تا اوباما شجاعت بيشتري قبل از رفتن از كاخ سفيد از خود نشان دهد. انتظارات بيشتري وجود دارد.
در شرايطي كه اين فضا از ميان نرود يا به درازا بكشد، چگونه ميتوان به اجراي تعهدهاي طرف مقابل در اين توافق اميدوار بود؟
نكتهاي كه در اين مساله لازم است آن است كه اعضاي گروه ١+٥ هم مواضعشان را روشن كنند و از روش سكوت پيروي نكنند و اگر نقض تعهدي از سوي امريكا مشاهده ميكنند، نسبت به آن اعتراض كنند. آنها بايد متوجه باشند كه هزينه توافق هستهاي نبايد فقط از جيب ايران و آنها پرداخته شود. در اين ماجرا، ايران بايد فعالتر برخورد و ديپلماسي چندجانبهگرايي را دنبال كند.
اوباما ميگويد كه ايران به روح توافق توجه ندارد. به نظر ميرسد كه منظور وي حركتهاي منطقهاي ايران باشد. اگر تعريف روح توافق تا اين اندازه مبسوط باشد چه چالشهايي پيشروي ايران و طرف مقابل براي اجراي برجام وجود خواهد داشت؟
دولت امريكا و شخص اوباما به جاي توجه به روح برجام بايد به حداقلهاي موجود و ممكن تعهدات خود در برجام توجه كند. بايد از آنها پرسيد آيا امريكا به حداقلهاي برجام پايبند بوده است كه اكنون از روح برجام سخن ميگويد؟
بحث فعاليتهاي موشكي ايران بسيار گسترده شده و بسياري از تحريم ايران به دليل اين آزمايشها سخن ميگويند. اين مساله نقض برجام نيست اما عدهاي آن را تعبير به نقض قطعنامه ميكنند. اين آزمايشها تا چه اندازه ميتواند مانع از اجراي برجام باشد؟
برنامه موشكي ايران از ابتدا توسط هيات مذاكرهكننده ايراني از موضوع مذاكرات هستهاي جدا شد و ايران نيز به صراحت گفت كه از حق متعارف خود نخواهد گذشت و همانطور كه ديديد رييسجمهور روحاني فرمان موشكي داد و آقاي ظريف هم در مصاحبهها و هم در سخنرانيها بارها درباره توانايي موشكي اظهارنظر كرده است. با اين حال، تحريمها ممكن تحت هر بهانهاي اعمال شوند. امريكاييها ميدانند توانايي موشكي ايران، توانايي متعارفي است و سطح تهديدات در اين باره را هم ميدانند. بحث موشكي ايران هم بحث جديدي نيست و هميشه هم آزمايشات خود را انجام داده است. بحث جديد آن است كه امريكاييها ميگويند اين موشكها قابليت حمل كلاهك هستهاي را دارند كه حرف غير تخصصي است و بيشتر به يك بهانه مضحك شبيه است.
با توجه به تحريمهاي اوليه امريكا چگونه ميتوان از تفكيك پايبندي امريكا به برجام مطمئن بود؟
بحث تحريمها در امريكا، بحث جدي و درهم آميختهاي است. اينكه مقام معظم رهبري در زمان مذاكرات تاكيد داشتند بايد تمامي تحريمها برداشته شود براي آن بود تا امريكاييها از اين رهگذر، راه فرار پيدا نكنند. با اين حال، امريكاييها با اين بهانه كه امريكا درباره مساله هستهاي با ايران در حال مذاكره است و نه حقوق بشر و تروريسم و مسائل منطقهاي، از رفع تحريمها در اين حوزه پرهيز كردند. من با توجه به تركيب كنگره و روند انتخابات، اجراي تعهدات در امريكا را در هالهاي از ابهام ارزيابي ميكنم.
منبع: اعتماد
او پس از اين ديدار، در نشستي خبري در ر ابطه با اجراي برجام و تعهدات اين كشور سخن گفت.در رابطه با اظهارات اخير رييسجمهور امريكا با محمد فرهاد كليني، كارشناس ارشد مسائل استراتژيك گفتوگويي داشتهايم كه مشروح آن در ادامه ميآيد.
تحريمهاي هستهاي ايران روي كاغذ برداشته شده است اما به نظر ميرسد كه براي آغاز به تجارت بسياري از شركتها و سرمايهگذاريها در ايران هنوز موانع رواني وجود دارد. دليل شكلگيري چنين فضاي رواني چيست؟
در مذاكرات هستهاي بر مساله همزماني برداشتن تحريمها و اجراي تعهدات از سوي ايران تاكيد بسياري ميشد و زمان زيادي از مذاكرات متوجه اين مساله بود. پس از دستيابي به توافق هستهاي ميان ايران و گروه ١+٥ هم شاهد بوديم كه تماسهاي بسياري ميان بخشهاي اقتصادي كشورهاي اروپايي با دستگاههاي اقتصادي ايران براي همكاري به وجود آمد كه از سرعت زيادي نيز برخوردار بود.
با اين حال، نكته مهم و داراي اهميت آن بود كه زيرساختهايي كه تحت تاثير تحريمها قرار گرفته بودند، به دليل اهميت مورد اولويتبندي قرار گيرند كه يكي از مهمترين زيرساختها، مسائل لغو بلوكه پولهاي بانكي، بيمهها و سوييفت و... بود تا با بهروز شدن نرمافزارها و بهسازي سياستها و ترميم روابط مقدمات لازم براي انجام مراودات مالي و اقتصادي فراهم شود.
اولويت بعدي در رابطه با مساله علائق اروپاييها و سرمايهگذاري و حضور جديتر آنها در پروژههايي كه نياز به فاينانس دارند در مراحل بعدي بود. همچنين مساله انرژي هم از اولويتهاي مهم ديگر بود، يعني ايران بتواند توانايي توليد خود را در بازار انرژي افزايش دهد و بازارهاي خود را كه به دليل تحريم، از دست رفته بود، بازپس بگيرد. بخش ديگر هم مسائل مرتبط با حمل و نقل بود كه مثلا در عرصه كشتيراني بتواند همكاريها و مراودات بينالمللي را انجام دهد.
در اين حوزهها، شاهد تحول در برخي حوزهها مانند بخش حمل و نقل بوديم اما در برخي زمينهها، مانند حوزه بانكي تحول همراه با تاخير انجام شد و در بحث سوييفت يورويي و دلاري، امريكا در بازگشايي سوييفت دلاري اقدامي مناسب را انجام نداد. البته بايد به اين مساله نيز اشاره كرد كه در مساله سوييفت، بحثهاي فني هم مطرح شد و نياز بود تا نرمافزارهاي سوييفت از سوي ايران، بهروز شوند تا مراودات بانكي و مالي ميان ايران و كشورهاي اروپايي و غربي از سرگيري شود.
در اين مسائل، شاهد بوديم كه طرفهاي اروپايي با روش محافظهكارانه در تعاملات بانكي ظاهر شدند و مقامات سياسي ايران و خصوصا معاونت اروپا و امريكاي وزارت امور خارجه نيز در واكنش به اين مساله، هشدارهايي را دادند كه كشورهاي اروپايي در اين باره روشهاي محافظهكارانه را كنار بگذارند.
از سوي ديگر وزارت خزانهداري امريكا هم در اين مدت سعي ميكرد تا از روشهاي مختلف بخشهاي بانكي اروپايي را براي تعامل و تماس با ايران تا حدودي نگران نگه دارد. بنابراين ميتوان گفت كه سطح اجراي تعهدات امريكاييها با سطح اجراي تعهدات اروپاييها با يكديگر متفاوت بوده است كه البته انتظارات ايران از فضاي پسابرجام بيش از اينها بود.
با اين مقدمه، اگر بخواهيم به چرايي شكلگيري چنين فضاي روانياي بپردازيم، ميتوان گفت بخشي از اين فضاي ايجاد شده به سياستهاي دولت امريكا بازميگردد. اوباما در پيام نوروزي خود بحث پنجره در روابط ايران و امريكا را مطرح كرد ولي در جلسه روز جمعه امنيت هستهاي هم كه با حضور مقاماتي از گروه ١+٥ بود، وي مجددا از تداوم سياست تحريم سخن گفت. در اين چارچوب لازم است تا ايران به اجراي جديتر تعهدات طرف مقابل تاكيد داشته باشد و بر اجراي تعهدات از سوي آنها نظارت كند.
چرا اين فضا با وجود توافق هستهاي و اعلام روز اجراي برجام هنوز پابرجاست؟
من در اظهارات قبليام از تمركز بر عقلانيت و جلوگيري از احساساتي اظهارنظر كردن تاكيد كرده بودم. دنيا در اجراي تعهدات بينالمللي تجربياتي دارد. مثلا در جنگ جهاني دوم، آيا غرامتها به ايران پرداخته شد؟ رژيم بعث در تجاوز به ايران، مگر غرامتهايش را پرداخت؟ اين مسائل موضوعات دقيقي هستند كه به بحث توانايي و حقوقي و اجراي تعهدات برميگردد و بايد ديد نسبتهايش چگونه تعريف ميشود. اگر كشوري توانايي تثبيت حقوقش را نداشته باشد، بيترديد كشورهاي ديگر حقوقش را نميدهند و سعي ميكنند تا حقوق آن كشور را كوچك نشان دهند. در اين راستا، لازم است تا طرف ايراني با جيب پر مذاكره كند و اگر مذاكره با اين نگاه نباشد و ايران با جديت مذاكره نداشته باشد، طرفهاي مقابل با استانداردهاي ديگر به تعريف اين مساله ميپردازد.
شما اگر به مواضع آقاي ظريف هم نگاه كنيد متوجه ميشويد كه آقاي ظريف سعي ميكند اين موازنه را مديريت كند. لازم است ايران در اين راستا، دست به موازنهگري با غرب بزند مثلا در بحث سوييفت، ايران ميتواند تعاملاتش را با بانكهاي كشورهاي آسيايي يا مشاركت قوي با بريكس به گونهاي بالا ببرد تا اگر در رابطه با كشورهاي غربي بحثي مطرح شد، آنها براي از دست ندادن منافع خود مجبور به جبران شوند. به عبارت ديگر، بحث موازنه تابعي از رقابت و همكاري است.
براي رفع اين فضا چه گامهايي از سوي ايران بايد برداشته شود؟
در عرصه داخلي، سال جديد متمركز بر رويكرد اقتصادي است. البته درباره رويكرد اقتصادي سال ممكن است تا برداشتهاي غيرمعقولانهاي از اقتصاد مقاومتي وجود داشته باشند و برخي آن را اقتصاد رياضتي تفسير كنند، ولي اگر برنامه و سياستهاي اقتصاد مقاومتي را مورد بررسي قرار دهيم، متوجه ميشويم كه اين سياستها ملي است و در شوراي عالي مصلحت نظام مطرح و بر جنبههاي مختلفي تاكيد شده است. در اين سياستها، بر جذب سرمايهگذاري، مديريت آنها و ايجاد رونق اقتصادي نه بر اساس ابتكار در محيط خارجي بلكه براساس تواناييهاي داخلي تاكيد شده است. در اين راستا، در نخستين نشست هيات دولت هم تاكيد بسياري بر اين مساله شد و توجه جدي دولت را نشان داد و بايد منتظر اقدامات شايسته در اين خصوص بود.
در عرصه بينالمللي چطور؟
بايد به ارزش همكاري با همسايگان توجه بسياري بكنيم. در بحث همسايگان ارتباط سيستماتيك، بازارهاي پايدار و امنيت پايدار را ايجاد ميكند و به تعاملات بينالمللي ما هم جان تازهاي ميدهد. به عبارت ديگر، براساس «درك برد – برد – برد» كه مبتني بر منافع ما و طرف مقابل و همچنين جريان بينالمللي است، برنامهريزي كرد. در اين راستا، طرحريزي سناريوهاي اقتصادي در عرصه منطقهاي در چارچوب چندجانبهگرايي مهم ارزيابي ميشود.
امريكا چه گامهايي جدا از برداشتن تحريمها روي كاغذ بايد بردارد؟
هفته گذشته، وزارت خزانهداري امريكا مواضع متفاوتتري نسبت به گذشته از خود نشان داد. اين مواضع منوط به آن است دولت امريكا كه در حال نزديك شدن به فضاي انتخاباتي است، تا چه اندازه توانايي و شجاعت در اجرا و پايبندي به تعهداتش را داشته باشد. در زمان مذاكرات و پس از آن، باراك اوباما و جان كري سعي كردند تا آمادگي امريكا را نشان دهند ولي اكنون زمان نشان دادن آن آمادگي براي اجراي تعهدات است.
اكنون امريكا فرصت دارد تا كمبود زمان را جبران كند ولي اين مساله نيازمند درك قويتري است. زماني كه رونالد ريگان رييسجمهور امريكا بود و مارگارت تاچر در انگليس در راس قدرت بود، دنيا به سمت و سوي سياست تند و مشت آهنين پيش رفت.
با اين حال، اكنون در انگليس و امريكا شاهد نگاههاي جديدي هستيم كه جرمي كوربين و برني سندرز نمادهاي آن هستند كه نگاههاي متفاوتي به روندهاي بينالمللي دارند. اگر نگاه آنها بتواند در موقعيت جديدتري قرار گيرد، جايگاه ايران هم در عرصه تعاملات بينالمللي تغيير ميكند و نقش محوري ايران براي توليد امنيت از ارزش بيشتري قرار ميگيرد ولي در غير اين صورت، دنيا وارد عرصه پر پيچ و خمي خواهد شد.
با اين وجود، بايد منتظر ماند تا سير تحول در امريكا با چه شيبي پيش ميرود. در همين عرصه، ما با ترامپي روبهرو هستيم كه به اعتراف مقامات امريكايي از سياست خارجي اطلاعي ندارد.
اوباما روز جمعه گفت كه امريكا تلاش خود را براي از ميان بردن اين فضا انجام خواهد داد. آيا چنين ارادهاي در امريكاييها واقعا ديده ميشود؟
مواضع اوباما و كري را كاملا با برخي ديگر متفاوت ارزيابي ميكنم زيرا سمت و سوي اين مواضع با ديدگاههاي سنتي در امريكا كاملا فرق ميكند. اوباما سعي ميكند در مناسباتش در عرصه سياست خارجي از روش جان كندي استفاده كند و در اين راستا سعي ميكند مرزبنديهايش را با جريان سنتي نشان دهد. مهم آن است كه اين اراده و پنجرهاي كه او مطرح ميكند، تا چه اندازه ميتواند عملياتي شده و در ايران اعتمادسازي بكند و از اين مسير، به چه درك مشخصي برسد؟ آيا اجراي اين سياست، زمان لازم را دارد؟ اينها سوالاتي جدي هستند. من فكر ميكنم لازم است تا اوباما شجاعت بيشتري قبل از رفتن از كاخ سفيد از خود نشان دهد. انتظارات بيشتري وجود دارد.
در شرايطي كه اين فضا از ميان نرود يا به درازا بكشد، چگونه ميتوان به اجراي تعهدهاي طرف مقابل در اين توافق اميدوار بود؟
نكتهاي كه در اين مساله لازم است آن است كه اعضاي گروه ١+٥ هم مواضعشان را روشن كنند و از روش سكوت پيروي نكنند و اگر نقض تعهدي از سوي امريكا مشاهده ميكنند، نسبت به آن اعتراض كنند. آنها بايد متوجه باشند كه هزينه توافق هستهاي نبايد فقط از جيب ايران و آنها پرداخته شود. در اين ماجرا، ايران بايد فعالتر برخورد و ديپلماسي چندجانبهگرايي را دنبال كند.
اوباما ميگويد كه ايران به روح توافق توجه ندارد. به نظر ميرسد كه منظور وي حركتهاي منطقهاي ايران باشد. اگر تعريف روح توافق تا اين اندازه مبسوط باشد چه چالشهايي پيشروي ايران و طرف مقابل براي اجراي برجام وجود خواهد داشت؟
دولت امريكا و شخص اوباما به جاي توجه به روح برجام بايد به حداقلهاي موجود و ممكن تعهدات خود در برجام توجه كند. بايد از آنها پرسيد آيا امريكا به حداقلهاي برجام پايبند بوده است كه اكنون از روح برجام سخن ميگويد؟
بحث فعاليتهاي موشكي ايران بسيار گسترده شده و بسياري از تحريم ايران به دليل اين آزمايشها سخن ميگويند. اين مساله نقض برجام نيست اما عدهاي آن را تعبير به نقض قطعنامه ميكنند. اين آزمايشها تا چه اندازه ميتواند مانع از اجراي برجام باشد؟
برنامه موشكي ايران از ابتدا توسط هيات مذاكرهكننده ايراني از موضوع مذاكرات هستهاي جدا شد و ايران نيز به صراحت گفت كه از حق متعارف خود نخواهد گذشت و همانطور كه ديديد رييسجمهور روحاني فرمان موشكي داد و آقاي ظريف هم در مصاحبهها و هم در سخنرانيها بارها درباره توانايي موشكي اظهارنظر كرده است. با اين حال، تحريمها ممكن تحت هر بهانهاي اعمال شوند. امريكاييها ميدانند توانايي موشكي ايران، توانايي متعارفي است و سطح تهديدات در اين باره را هم ميدانند. بحث موشكي ايران هم بحث جديدي نيست و هميشه هم آزمايشات خود را انجام داده است. بحث جديد آن است كه امريكاييها ميگويند اين موشكها قابليت حمل كلاهك هستهاي را دارند كه حرف غير تخصصي است و بيشتر به يك بهانه مضحك شبيه است.
با توجه به تحريمهاي اوليه امريكا چگونه ميتوان از تفكيك پايبندي امريكا به برجام مطمئن بود؟
بحث تحريمها در امريكا، بحث جدي و درهم آميختهاي است. اينكه مقام معظم رهبري در زمان مذاكرات تاكيد داشتند بايد تمامي تحريمها برداشته شود براي آن بود تا امريكاييها از اين رهگذر، راه فرار پيدا نكنند. با اين حال، امريكاييها با اين بهانه كه امريكا درباره مساله هستهاي با ايران در حال مذاكره است و نه حقوق بشر و تروريسم و مسائل منطقهاي، از رفع تحريمها در اين حوزه پرهيز كردند. من با توجه به تركيب كنگره و روند انتخابات، اجراي تعهدات در امريكا را در هالهاي از ابهام ارزيابي ميكنم.
منبع: اعتماد